شبهای نمناک

این خط نوشته ها حاصل ذهن فسیل گرفته ی این رها شده ی اسیر در گمراهی هاست -ساحل

شبهای نمناک

این خط نوشته ها حاصل ذهن فسیل گرفته ی این رها شده ی اسیر در گمراهی هاست -ساحل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوباره

سرنوشتی که انگار چون سایه رهایم نمی کند

و آسمانی که سالهاست چون این روزهای شهر هایمان دیگر بنای باریدن بر رویم راندارد

و خورشیدی که روشنی اش را دریغ کرده و اگر چه پشت ابری نیست 

و درختانی که سایه ای دیگر ندارند

و رودهایی که خشکیده اند

و چشمه هایی که نمی جوشند

و انگار قیامت قلب و دل من از همین روزهاست که آغاز شده

و کسی نیست که فکر که نه ذهنش نیز برای کسی مشغول باشد

و باز من

شکست خورده در این بازی 

در این رویاهای دو شبه

و آه هایی که باز بلندیش گوشهایم را آزار می دهد

و نگاه هایی که یکی یکی از من روی می تابند

و باید باور کنم 

چیزی که نبوده است را

چیزی که بودش را مانند سر خوردن آب در گلو زود باید فراموش کنم

و باز پایان

پایان شبهای که به صبح کشیده نمی شود

و نوشته هایی که بجای محبتا جابجا می شوند

و ...

و اسمان چه زمانی آبی خواهد شد

و آبها در کدام فصل روان خواهند شد

و اشک ها را کی پایانی است

و خدا می داند

و آه ای خدای من

با همه کژیهایم باز زیباییت را می سرایم

و چشمانم را به امید زیباییت هر صبحگاهان پلک باز خواهم کرد

و خود میدانی با همه غفلتم آگاهانه می بینمت

و امید را از تو به توشه بردم

که امید توست که رویای توبه و انابه در دلم زنده نگه داشته.

و به امید تو یا کریم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد