شبهای نمناک

این خط نوشته ها حاصل ذهن فسیل گرفته ی این رها شده ی اسیر در گمراهی هاست -ساحل

شبهای نمناک

این خط نوشته ها حاصل ذهن فسیل گرفته ی این رها شده ی اسیر در گمراهی هاست -ساحل

آنجه که خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

و یا مدبر الامور

و امروز روزی است که دیگران به اندک زمان هم که شده طلسمی شکسته و انچه که خود داشتند را مسند قرارداده  و فرمان را به دستش داده تا راه بلدی کوتاه باشد

و دیر زمانی نسیت که بزرگ نمایی خود را تهی دیده و هم مسلکانش را عرضه در پخت قرمه دانسته و تدبیر امور را فقط برای دیگرانی غیر خود روا دانسته

و بزرگی امروز که زیاد هم دوستش دارم مسند را گرفته

اما نگاهش هنوز به بیرون در انداخته شده

شاید هم نمیدانسته که کجا خواهد رفت

و حال حل راهش را دیگر جایی جستجو میکند

و اندوه که گذران بعد از او چه قدر زیان بار وسخت خواهد بود

شهیدی بهشتی سیرت و بهشتی صورت و بهشتی نام در روزگاری که نهالی نو پا در حال شگل گرفتن بود از مدبرانه کردن امور و تنظیم  روابط و امور تشکیلات می گفت

می گفت جوانان الهی سیرت باید خود را ساماندهی کرده واز این راه است که توان مقابله و توان راه پیمودن راداریم

باید اعتماد کرد بر تازه  هایی که کوهی از خواستن ها در آنان تبلور کرده

و نگاه را از بیرون به  درون افکند

و لی برادر  و عزیزم هنوز دنبال درهایی است که گشوده شود و تا حل راهش را پیموده کند

اگر از نگاه سبک انگارانه به آنچه که برزگش شده نادیده بگذریم نشان از نا شناخته بودن این مجمع تازه برایش دارد

و اگر نگوییم گناهی است به حتم خطایی است

اگر عزیزم به ان سویی که آمده است بنگرد خوب می نگرد که برای انجام امور مهم باید ساخت تا بماند اگر بخواهیم اهداف بزرگی که در اندیشه داریم بماند باید بسازیم

اگر امروز امور چند ساخته و چند ابزار و چند امر دست چندم را برایش از بیرون اندیشه کنیم  باید هم در امور انسانی واهداف والای خود مجبور به تجربه کردن از دیگران دانست

عزیزم اگر غم اندیشه داری باید از انچه که داری بارور سازی و سلسه ای بسازی تا ماندگار بماند و اگر نه آنچه می اوری روزگاری خواهند رفت

و این کشتی متلاتم می ماند طوفهانهای بسیار

ساخت بنایی جدید جدیت خواهد و تحمل و اعتماد به نسل نو و تازه

عزیز شما امروز میراث داری  روزگاری هستی که تکمین در مقابل هر خواستشان دستور بود

و شما امروز وظیفه  دارید که این را بشکنید

و مگر نه اینکه  ابراهیم بتها را  شکست تا  به انسان محصور شده در افکار منجمد شده بداند که بدیها را میتوان شکست

شما شکستید

با امر های اولیه  گفتید و نشان دادید که خواهید شکست

وما تشنگان  باور کردیم اگر چه هنوز در دل زخم های مانده بسیار داریم و اگرچه زخم هایی که امیدی به تیمارش برایمان  کم رنگ شده

بگذریم

وامروز باید تبریگ گفت

به راهی که نمیدانم از روی اندیشه بود یا سیاست

از امتحانی عاقلانه یا معبر عبوری کوتاه

ولی هرگونه که باشد برایمان شیرین است

چون میدانیم که دیگر اندیشه دیگر تبلور کرده که خاموش نخواهد شد

و این مجمع راه  بلدی را در خود خواهد دید

کوتاه سخن اینکه آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میگرد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد