سلام
این روزها بیش از گذشته یادت در ذهنم یادگاری رسم میکند
و آروزهایی که از دامنت التماس میکند
سیمایت روز و شب اندیشه ام را مسخر خود کرده
خنده هایت
اخم هایت
براستی که بسیار دلتنگم
ای کاش آغوشت را میتوانستم حس کنم
گرمیش را.
عزیزم
آنقدر دلتنگ تو ام که کلمات نیز مرا تنها گذاشته واز من دوری میکنند
تو زنده ای چون نامت
و من دل خسته از تنهایی
دریابم
که امید به یاریت دارم
خون
بریده شدن
قطعه قطعه
نماز
پهلو
یاریم کن
انت شهید ابن شهید