و امروزی است دیروز فردایم
در آن چون شیشه میدیدم
همیشه قبل خفتن آرزوهایم
و امروز ، همان فردای امروزی است
و من استاده در بادم
و آخر من ندانستم چرا این ها شدند
تمام آرزو، تمام فکر و آمالم
شبیه اشک بودم
شبیه قطره شبنم
شبیه استکان بعد از شستن مادر
شبیه آهن تفت دیده در آتش
شبیه قطره آویز باران در سراشیب به شدت تند
و امروزم
تمام آرزویم آروزهایی که قبلاً آرزویم بود
و اما من
هوس را مرده کردم در این ایام یک روزه