شبهای نمناک

این خط نوشته ها حاصل ذهن فسیل گرفته ی این رها شده ی اسیر در گمراهی هاست -ساحل

شبهای نمناک

این خط نوشته ها حاصل ذهن فسیل گرفته ی این رها شده ی اسیر در گمراهی هاست -ساحل

... زیبایی

همه عالم محو در زیبایی است و کسی را که چشمی بر عالم داشته باشد سیاهی نبیند
و هر چه که مدح ستایشی از کسی یا چیزی گفته شود مدح و زیبایی اوست
و غیر او مدح و ستایشی نیست که گفته شود و مگر نه اینکه «الحمد لله رب العالمین» که ستایش و مدح فقط از آن خداست و این نه اینکه کسی را نتوان مدحی کرد و ستایشی نتوان کرد بل این است که مدح و ستایش کسی یا چیزی در باطن همان مدح و ستایش اوست و مگر نه اینکه در این عالم غیر اویی نیست و هر انچه که هست اوست. و مگر نه اینکه مدحی که گفته شود زیبایی و جمالی است که در ممدوح خود دیده شده که آن نیز برگرفته شده از جمال و زیبایی اوست.
گل و طبیعت و کوه وچنگل همه اشکالی از زیبایی صورت اوست
و دل دادگی و محبت جلوه ای از کمال و اوج زیبایی اوست که او نیز بارها تذکر داده که گوش باشیم
و کتابش هر انجا که تصویری از زیبایی صورت دنیوی گفته شده غالبا پاداشی عینی برای مان تصور می کند
ولی هر گاه که از زیبایی دل دادگی و محبت گفته شده خود را پاداش قرار داده و قرب خود را نوید داده
حال زیبایی گل و صورت دیدنی عالم خاکی 
یا سیرت و دل دادگی هایی که چشمی توان دیدنش را نیست؟
هر گز نمی توان زیبایی یک گل را با زیبایی یک دوست داشتن مقایسه کرد 
و اگر نمایشی از این زیبایی تصویر کشیده می شود آیینه ای است از درون به آتش کشیده ی شده من 

حیران

سلام

زمان هایی است که نمی دانی چه می خواهی و نمی دانی چه بنویسی

نمیدانی که را دوست داری و چه را دوست داری

نمی دانی گریه کنی یا خنده

نمی دانی باران لذت بخش است یا آفتاب

غم  محبوب است یا غنا


و امروز من از زمان هایی است 

که از حال و روز  خود آگاهی و اطلاعی ندارم

گهی بر سجاده بیتوته کرده و چشمه غمآبه جاری ساخته

و گهی بر اسب سرکش نفس لهیب زده و آزادوار در تاخ وتاز زمانه او را به نگاره می نشینم

از سر سجاده جام می نوش کرده

و در بزم مستانه سجاده تمنا کرده

و در این احوال سرگردانم

و درمانده از این صورت و سیرت خویشتن

و آه

و آه 


گویند آنان که سجاده دل را گشوده و در قنوت خود سیمای ربوبی را نگریسته اند چون همچون منی را نظاره کنند حقیقت را درک کرده و زشتی عمل و رفتار را در سیمای نمایان خواهند دید و این از الطافی است که هدیه به آنان کنند


اما غمی که مرا در برگرفته استشمام بوی تعفن و لجن گرفته خود است که نمایان می بینم 

امروز سیاه های گندآبی سیرتم آنچنان بر خویشم نمایان شده که هر آیینه بیم آن دارم که دیگران نیز آگاه از سر درونم شوند و سیاهه عملم بر ایشان گشوده شده بینم

و من خجلت زده از خدای و خلق

و آه خدای خوبم -که خوبیت در طغیانم بی دلیل نبوده- مگر برایم جز نجوای«یاستارالعیوب» امیدی هست.

و...

 

و ای خدی من

و چه زیباست و مدهوش کننده است فرصت زمانی که تو را خدای می خوانم 

اگرچه که زشتیم مرا در مقابلت خجل زده کرده ولی در مقام فقری که به تو دارم در نیازم را به سوی تو خواهم ساخت تا هر آیینه در گشودن درب فقط تو را رویت کنم





 

 

راه

پاپ فرانسیس-پاپ کلیسای کاتولیک روم-:
             
کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد.


دکتر حسن روحانی: 
            نمی‌توان مردم را با زور به بهشت برد



و اینجا انسان سرگشته در هیاهوی زورمداران و غارتگران کلام خدا چگونه صراط را برای خود هموار بیند تا نه از «ضالین» باشد و نه از «غیر مغضوب علیهم»